روایت نجات یافتگان ازتیرخلاص داعشیها
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۶۴۹۶۷۳
مازندمجلس: سخنان و اظهارات مصدومان حادثه تروریستی مزدوران داعش در تهران، از اوج قساوت تروریستها حکایت دارد، وقتی که از فاصله یک متری به سر و سینه زن و مرد تیر خلاص میزدند.
17 نفر در این واقعه تروریستی مظلومانه شهید و حدود 56 نفر نیز بر اثر ضربه گلوله مصدوم شدند. بسیاری از مصدومان بعد از عمل جراحی و بهبودی نسبی از بیمارستان مرخص شدند و به خانه برگشتند ولی هنوز تعدادی از آنان در بیمارستانهای سینا، امام حسین(ع) و طرفه بستری هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چند متر آن طرفتر از من، دو خانم بودند، یکی میانسال و یکی جوان، نمیدانستند به سمت راه پله یا جلو بروند، این دو زن از شدت ترس همدیگر را بغل کرده بودند و میلرزیدند، نفر چهارم به آنها نزدیک شد و یک تیر در سر و یک تیر در قلب هر کدام شلیک کرد. یک آقا هم چند متر آن طرفتر تیر خورد، تروریستها دقیقاً به سر و بدن و به نیم تنه بالا شلیک میکردند، من پشت دو صندلی قایم شده بودم یک دفعه رو به روی من ایستاد و به زانوی من شلیک کرد. من پشت دو صندلی قایم شده بودم، سر و بدنم را پشت صندلیها قرار داده بودم که تیر مستقیم به سر و تنم نخورد، با خودم گفتم اگر بخواهد به سمت سر من شلیک کند باید درست بالای سر من بیاید و اسلحه را عمودی بگیرد، خودم را آماده کرده بودم که اگر آمد، سریع سر اسلحه را بگیرم و به سمت بالا ببرم، آماده بودم که درگیر شوم. دو تیر به پای من خورد، یکی بالای زانو و یکی در کشاله ران، البته در بیمارستان بعد از اینکه این دو تیر را در روز پنجشنبه بیرون آوردند، روز شنبه در عکس دیدند که بالای کشاله ران هم یک چیزی شبیه گلوله یا ترکش است که آن را هم روز شنبه بیرون آوردند، خودم فکر میکردم دو تیر خوردهام و سومی را نمیدانم گلوله بود یا ترکش.
من آخرین نفری بودم که تروریست چهارم به سمتش تیراندازی کرد، بعد از سالن انتظار خارج شد، با خودم گفتم ممکن است دوباره برگردد و تیر خلاص بزند، برای همین تصمیم گرفتم از سالن خارج بشوم و به بیرون بروم، خودم را به سمت در کشاندم، میترسیدم که تروریست دیگری در بیرون باشد، اما بیرون هیچ کس نبود، به بیرون که رفتم چند نفر مأمور پلیس را دیدم، آمبولانس هم رسیده بود و من نخستین مجروحی بودم که سوار آمبولانس شدم و به بیمارستان طرفه آمدم. من با پای خودم و با هشیاری سوار آمبولانس شدم ولی بعد که به بیمارستان رسیدم دیگر هیچی نفهمیدم. در سالن انتظار مجلس بیشتر از 30 نفر بودند، سالن شلوغ بود، سه نفر اول که وارد سالن شدند، خیلی جوان بودند، حدود 25 یا 26 ساله بودند، صورتشان را هم نپوشانده بودند، خیلی عجله داشتند و شتابان تیراندازی میکردند و جلو میرفتند.
نفر چهارم اما یک فرد هیکلی بود که فقط یک پارچه نازک جلوی دهانش گذاشته بود سبیلهای «قلچماقیاش» از پشت پارچه معلوم بود، بالای 40 سال داشت و خیلی با آرامش و با دقت به سمت مردم تیراندازی میکرد، «تیر خلاص میزد. من از اینکه مصدوم شدم، ناراحت نیستم، تنها چیزی که مرا ناراحت کرد و قلبم را سوزاند، شهادت مظلومانه دو زنی بود که از ترس همدیگر را بغل کرده بودند و میلرزیدند و تروریست چهارم به سمتشان رفت و تیر خلاص زد. ای کاش من سرباز مجلس بودم و اسلحه داشتم و جلوی مجلس همه آنها را رگبار میبستم و اجازه نمیدادم که این طور مظلومانه مردم را به شهادت برسانند. دو ساعت روی زمین بودم طهمورث سمیعی، مجروح دیگری از حادثه تروریستی روز چهارشنبه مجلس است که در بیمارستان سینا بستری است، او میگوید: من جزو کارکنان کمیته امداد هستم، مشکل اداری داشتم که مجبور شدم برای پیگیری از نماینده شهرمان-رشت- کمک بگیرم، یک ماه کارم طول کشید تا انجام شد، آمده بودم تا جواب نامه نماینده مجلس را به او بدهم. نوبت من شده بود که پیش نماینده بروم، میخواستم از پلهها بالا بروم که تروریستها وارد شدند، سه نفر اول وارد شدند و به سمت من هم تیراندازی کردند، دو تیر به بازوی چپ من اصابت کرد. فکر کنم دو نفر به سمت من تیراندازی کردند، میخواستم به بیرون بروم، اما در بسته بود که ناگهان یک نفر دیگر از تروریستها وارد شد و او هم از پشت به ناحیه کتف من تیراندازی کرد.
من به زمین افتادم و از هوش رفتم، فکر کنم حدود دو ساعت روی زمین بودم، تا اینکه حدود ساعت 12 و نیم یا 13 که امنیت برقرار شده بود، آمبولانس آمد و ما را به بیمارستان سینا منتقل کرد. با اینکه از رشت آمده بودم اما چون نیت 10 روز ماندن در تهران را داشتم، روزه بودم البته سحری نخورده بودم. من چهره تروریستها را دیدم و بعد که تصویرشان منتشر شد، فهمیدم که سریاس یکی از کسانی بود که به سمت من تیراندازی کرد، یک لگد محکم هم به شکم من زد که جای آن هنوز کبود است. امیدوارم این افراد که تفکرات خطرناک خرافاتی دارند، قبل از اینکه بتوانند به مردم آسیب برسانند، نابود شوند.
زمین پر از خون بود
عفت شهریاری، زنی حدود 60 ساله یکی دیگر از مصدومان این حادثه است که هنوز در بیمارستان سینا بستری است.» من یک مشکلی در کار بیمهام داشتم، به همراه خواهرم به مجلس آمده بودیم تا با کمک نماینده مجلس مشکلمان رفع شود. از بازرسی بدنی قسمت خانمها عبور کردیم و وارد سالن انتظار شدیم، دیدیم جا نیست، رفتیم و قسمت آخر سالن ایستادیم، هنوز چند ثانیه نگذشته بود که تروریستها وارد شدند، اگر من چند ثانیه دیرتر از اتاق بازرسی بدنی بیرون آمده بودم حتماً از بین رفته بودم.سه نفر بودند که وارد شدند. همه را به رگبار بستند، من و خواهرم در انتهای سالن روی زمین نشستیم و سرمان را پایین گرفته بودیم، قدرت این را نداشتیم که برگردیم و نگاه کنیم فقط به خدا توکل کردیم، یک لحظه نگاه کردم دیدم جنازهها روی زمین است و همه جا پر از خون است. یک دفعه دیدم یک جوان حدود 24 یا 25 ساله که لباس سفید و شلوار مشکی پوشیده بود، رو به روی من ایستاده است، فاصلهاش با ما شاید حدود دو متر بود، کلت داشت و به سمت ما تیراندازی کرد، من و خواهرم تیر خوردیم، من از ناحیه ران پا تیر خوردم و خواهرم به دستش تیر خورد، من دو تیر خوردم؛ چند تا ترکش هم بود و بعد بیهوش شدم، زمانی به هوش آمدم که در بخش سی سی یو بیمارستان بودم.شهریاری میگوید: بعداً به ما گفتند دور و بر شما پر از پوکه بوده و خیلی خدا به شما رحم کرده که فقط دو تیر خوردید. واقعاً وحشتناک بود، امیدوارم برای هیچ کس پیش نیاید، وقتی تیر به پای من خورد، چون لباسم از جنس نفتی بود، آتش از آن بیرون زد و پایم گرم شد، آنجا بود که فهمیدم جوانهای ما که به جبهه رفتند، چهها دیدند و چه کشیدند.
ابراهیم خلفی، مردی 40 ساله و کارمند دفتر نماینده مجلس در این شهر است که با روحیه شاد در بخش داخلی بیمارستان سینا قدم میزند، دستش پانسمان شده است، میگوید: به تهران آمده بودم که یکسری مدارک را به نماینده شهرمان برسانم. در سالن انتظار نشسته بودم که یک دفعه دو تروریست وارد شدند، یک تیر شلیک کرد که به پهلوی من خورد، من به سمت حیاط فرار کردم، یکی از تروریستها، دنبال من آمد و دوباره به سمت من شلیک کرد که دو تیر دیگر هم به بازوی من خورد. چون خون زیادی از من میرفت، مرا رها کردند و به داخل مجلس رفتند.
منبع: مازند مجلس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mazandmajles.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مازند مجلس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۶۴۹۶۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعترافات ناامیدکننده رایان بابل: در لیورپول تنها و مضطرب بودم
بابل از سختیهای دوران حضورش در لیورپول میگوید.
رایان بابل، وینگر سابق لیورپول، اعتراف کرد که پس از ورود به این باشگاه احساس ناامیدی کرده و در دوران حضورش در آنفیلد«ناراحت و مضطرب» بوده است.
طرفداری | به گزارش اتلتیک، بابل در سال ۲۰۰۷ با مبلغ ۱۱.۵ میلیون پوند از آژاکس به لیورپول پیوست، اما هرگز نتوانست پتانسیل خود را در جمع قرمزپوشان به طور کامل شکوفا کند. او در ۱۴۶ بازی تنها موفق به زدن ۲۲ گل شد. حالا، این بازیکن ۳۷ ساله در مورد شروع «سخت» خود در بندر آنفیلد، برخورد سرد رافائل بنیتس سرمربی وقت تیم با او به گفته رسانهها، و دلایل عدم موفقیتش صحبت کرده است.
برای خودم کمی ناامید کننده بود، چون وقتی در نهایت لیورپول را انتخاب کردم، به من قول بازی کردن و کار کردن جدی روی مرا دادند. اما از همان روز اول، تنها بودم و باید خودم همه چیز را کشف می کردم، که این خیلی سخت بود. من ۲۰ ساله بودم، اولین بار بود که خارج از کشور زندگی میکردم و اولین بار بود که به تنهایی زندگی میکردم، چون هنوز در خانه والدینم در هلند بودم. بنابراین با چالشهای زیادی به طور همزمان رو به رو شدم. این کار را بسیار دشوار میکرد. زمانهایی بود که احساس ناراحتی میکردم، خودم نبودم یا مضطرب بودم. فکر میکنم الان در عصری زندگی میکنیم که از بازیکنی که آسیب پذیر است، حمایت میشود. امازمانی که من آمدم، ضعف نشان دادن از خود، غیرقابل قبول بود. در آن صورت، برخی شما را خط می زدند.
بابل که سابقه ۶۹ بازی ملی برای هلند را در کارنامه دارد و دورههایی را در آژاکس، بشیکتاش، فولام، گالاتاسرای و تیمهای دیگر گذراند، در نوامبر گذشته از فوتبال خداحافظی کرد. او قصد دارد روزی وارد دنیای مربیگری شود، اما فعلا با آن روز فاصله دارد.
از دست ندهید ????????????????????????
جای خسرو حیدری بودم پیشنهاد منچسترسیتی را قبول میکردم! مرد هزار چهره؛ یورگن کلوپ مشاور مالی شد (فیلم) خوشحالی باورنکردنی جیمی کرگر در دیوار زرد! (فیلم) لیونل مسی در شکلوشمایلی که هرگز ندیدهاید! (عکس)